سازمان مجاهدین خلق، سازمانی شبه نظامی بود که از سال 1344 فعالیت خود را در ایران آغاز کرد، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 این سازمان که مدعی بود انقلاب اسلامی را انها به ثمر رسانده اند، به منازعه با ایران اسلامی پرداخت تا اینکه در سال 1360 با اعلام اقدام مسلحانه بر علیه جمهوری اسلامی ایران دست به اسلحه برد و با انجام عملیات های تروریستی در ابعاد کوچک و بزرگ بیش از 17 هزار نفر از مردم ایران اسلامی را به شهادت می رسانند که مهمترین این اقدامات بمب گذاری در بخست وزیر و دفتر حزب جمهوری اسلامی ایران است که در این دو حادثه رییس جمهور، نخست وزیر و رییس دیوان عالی کشور جمهوری اسلامی ایران به شهادت می رسند. بعد از فراز سازمان از ایران به دامان صدام حسین، دیکتاتور عراق رفته و در مقابل کشور خودشان اسلحه به دست گرفته و در دو عملیات بر علیه جمهوری اسلامی ایران شرکت می کنند.
بعد از پذیرش صلح از سوی ایران و عراق، سازمان مجاهدین خلق با حمایت تجهیزاتی از سوی صدام حسین با خیال چند روزه فتح تهران به ایران حمله می کند که با ورود به ایران اقدامات شنیعی همچون آتش زدن انسانها و به دار آویختن آنها دست می زند.
این سازمان هم اکنون خود را داعیه دار حقوق بشر و آلترناتیو جمهوری اسلامی ایران دانسته و تمام تلاش خود را برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران انجام می دهد.
این سازمان بعد از حدود 25 سال حضور در عراق با پایان یافتن حکومت صدام حسین بر عراق، از این کشور اخراج شد و با حمایت های مالی برخی از کشورهای عربی و حمایت های مستقیم آمریکایی ها در آلبانی مستقر شد.
سازمان مجاهدین خلق با حضور در اروپا نحوه عمل خود را در ظاهر تغییر داده و اتخاذ پوزیشین مخالفت مدنی شروع به اقداماتی بر علیه مردم ایران اسلامی نمود. یکی از این اقدامات نشست های سالیانه ای است که این سازمان برگزار می کند.
نشست های به اصطلاح سیاسی سازمان مجاهدین خلق ایران سالهاست که در فرانسه و آلبانی برگزار می شود.
در این نشست ها معمولان سازمان مجاهدین خلق به دنبال اهداف رسانه ای تغییر رویکرد خود از یک چهره تروریستی به یک چهره دموکراتیک اپوزیسیون و یا آلترناتیو برای جمهوری اسلامی ایران است که البته تا کنون نتوانسته به این هدف خود در این نشست ها برسد . چرا که هم سخنرانان و هم شرکت کنندگان در این نشست ها اجاره ای هستند.
این نشست ها همان نمایش سازمان مجاهدین خلق است که سالهاست برای این گروهک تروریستی، نه دیگر جنبه پیش تولید یک اقدام عملی یا برنامهریزی و هدفگذاری آینده، که بیشتر از همه یک عرصه تبلیغاتی است برای بقاء.
در واقع همه حرف سازمان مجاهدین خلق در این نشست ها که البته به خاطر آن میلیونها دلار نیز هزینه میکنند، این است که بگویند ما همچنان وجود داریم و دشمنان ایران میتوانند برای مبارزه با جمهوری اسلامی ایران بر روی ما سرمایهگذاری کنند.
البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که دقیقاً همانطور که خود آنها نیز میدانند، برآورد سرویسهای اطلاعاتی حامی منافقین قطعاً از جایگاه منفور این گروهک در میان مردم ایران خبر میدهد و طرح مسائلی همچون آلترناتیو نظام ایران و براندازی و … هم دقیقاً از همان مرحله تبلیغات بیشتر کاربرد ندارد، اما بالاخره این گروه با همه عوامل، ظرفیتها و امکاناتش بخشی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی است و کشورهای دشمن نیز ولو به امید قدری مزاحمت برای ایران، مجبور به تقویت گروههایی نظیر منافقین هستند.
هرچند برای مجاهدین خلق و نشست آنها در پاریس نمیتوان عمق چندانی قائل بود و شعاع این حرکت را اگر بیشتر از همان سالن ویمپلنت و چند ساعت تبلیغات رسانهای قبل و بعد از آن درنظر بگیریم هم زیادهروی کردهایم، اما بررسی این نشست میتواند توضیحی برای زرق و برق این شوی تبلیغاتی باشد.
نگاهی به دیگر حرکتهای رسانهای و حامیان این گروهک نشان میدهد اساساً همه شرکتکنندگان در تجمعات این گروه حتی اگر سیاستمدار با سابقه و شناخته شده باشند، همگی در یک نقطه مشترکند که نه تنها اکنون از دنیای سیاست و قدرت بازنشسته شدهاند، بلکه تقریباً دیگر امیدی برای بازگشت به عرصه قدرت ندارند که دست به چنین معاملهای با منافقین میزنند.
جان بولتون، گینگریچ، لوپز، ترکی فیصل و… همه اینها دیگر اکنون در ساختارهای قدرت کشورهای متبوع خود جایگاهی ندارند و صرفاً حضور در نشست منافقین را با انگیزه تجاری و کاسبی نگاه میکنند، با این تفاوت که جایگاه و سابقه هر یک از این سیاستمداران در افزایش یا کاهش مبالغ مؤثر است.
نگاهی به فهرست مبالغ پرداختی منافقین که گاهی به رقم 80 هزار دلار برای دو دقیقه سخنرانی هم میرسد، مؤید این مطلب است.
نکته جالب اینجاست که متون سخنرانی نیز توسط عوامل منافقین تهیه میشود و به عبارت دقیقتر اساساً سخنرانان در نشستهای منافقین به معنای واقعی کلمه برای ساعتی رزرو میشوند.
رفتار رودلف جولیانی یکی از سخنران در نشست مجاهدین در ویلپنت، نمونهای است از این مطلب که این افراد قبل از حضور در نشستهای مجاهدین، دیگر آینده سیاسی در ساختارهای قدرت برای خود قائل نیستند که به چنین کاسبی روی آوردهاند.
جولیانی شهردار سابق نیویورک بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ سعی داشت خود را به عنوان گزینهای در کابینه ترامپ معرفی کند و برای همین منظور نیز مدتی از منافقین و فعالیتهای تبلیغی این گروه فاصله گرفت، اما حضور او در مجدد او در نشست های سالیانه سازمان مجاهدین خلق نشان میدهد که دیگر امیدی برای بازگشت به قدرت ندارند و به همین منظور به کاسبی قبلی بازگشته است!
در پایان باید گفت که بسته شدن پرونده مجاهدین یک اراده واقعی میخواهد که دولتهای غربی از جمله فرانسه میتوانند یکی از ارکان اصلی آن باشند، البته به شرطی که به جای اهداف سیاسی، مبارزه واقعی با تروریسم ملاک تصمیمگیری قرار گیرد.