مریم رجوی

بیوگرافی

مریم قجرعضدانلو که بعد از ازدواج با مسعود رجوی  به مریم رجوی شناخته می شود، در سوم آذر ماه ۱۳۳۲ در تهران به دنیا آمد. او در خانواده ای نه چندان مذهبی رشد و تربیت یافت. پس از اتمام دوران دبیرستان در مهندسی متالوژی دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد. برادرش محمود از اعضای (گروهک) سازمان مجاهدین خلق و در زمان شاه یک زندانی سیاسی بود. خواهر بزرگتر وی نرگس نیز در سال ۱۳۵۰ به این گروهک پیوست و در زمان شاه توسط ساواک کشته شد. همچنین خواهر او معصومه، پس از تغییر ایدئولوژی و مارکسیست شدن اعدام شد.

خروج از ایران

در سال ۱۳۶۲ از ایران خارج و ابتدا در آلمان و بعد در فرانسه به فعالیت خود ادامه داد. در اسفند ۱۳۶۳ مسعود رجوی که در آن زمان مسئول اول (گروهک) سازمان بود او را هم ردیف مسئول اول انتخاب نمود و از سال ۱۳۶۵ به بعد فرمانده نظامی حملات علیه جمهوری اسلامی را بر عهده داشت و در مرداد ۱۳۶۷ در عملیات فروغ جاویدان فرمان حمله و آتش علیه ایران، با حمایت صدام حسین را صادر کرد.

جهش تشکیلاتی

جهش تشکیلاتی مریم عضدانلو از یک عضو ساده (گروهک) سازمان به هم ردیفی با نفر اول (گروهک) سازمان و بعدتر در زمان انقلاب ایدئولوژیک (گروهک) سازمان و گذار از (گروهک) سازمان به فرقه گرایی به عنوان کاتالیزور و به ایدئولوژی رهبری و حتی انتصاب و به مقام ریاست جمهوری بدون حتی یک رای گیری ساده، بهت و شگفتی اعضای (گروهک) سازمان را از بالاترین رده ها تا سطوح پایین (گروهک) سازمان به همراه داشت. از سوابق و فعالیت های سیاسی او در قبل از انقلاب ۵۷ علیرغم سابق سازی (گروهک) سازمان مجاهدین برای او، اسنادی در دست نیست. در منابع (گروهک) سازمانی مجاهدین در معرفی مریم عضدانلو از جایگاه و قابلیت های فردی و تشکیلاتی اش سخن به میان می آید و این ذهنیت را ایجاد می‌کند که ایشان از اعضای باسابقه (گروهک) سازمان بوده است چرا که یکی از مهمترین شروط برای رسیدن به حلقه اصلی رهبری (گروهک) سازمان مسبوق به سابقه بودن در (گروهک) سازمان بود. (گروهک) سازمان اینگونه وانمود می کند که سابقه فعالیت وی به اواخر دهه ۱۳۴۰ برمی‌گردد. یعنی زمانی که وی یک دانش آموز بوده است. در حالی که شواهد و قرائن خلاف این موضوع را ثابت می‌کند. رسیدن مریم عضدانلو به این منزلت در زمان خود باعث واکنش های ناخواسته ای از سوی عناصر (گروهک) سازمان و کسانی گردید که به خوبی می‌دانستند که مریم عضدانلو بر خلاف آنچه القا می شود، آن چیزی که در مجاهدین سعی در جا انداختن او دارند، نیست. اما تعجب این افراد در تقابل با اراده رهبری رجوی که تلاش دارد از مریم یک قدیس بسازد اثر لازم را نداشته و کسی توان مقابله با این خواسته رهبری مسعود رجوی را نداشت.

خانم آن سینگلتون که بخشی از کتاب معروف خود به نام ارتش خصوصی صدام را به بررسی ارتقا نمایشی مریم رجوی اختصاص داده است، ضمن اشاره به پاره ای اقدامات جاه‌طلبانه که می‌توانست به القاء محبوبیت او در میان ایرانیان مقیم اروپا و همچنین هواداران مجاهدین منتهی شود، فرایند و نتیجه نهایی این اقدامات را جز سردرگمی و بهت نمی داند و در نهایت، بازتاب‌های اینگونه اقدامات را که به شکل راه اندازی کنسرت ها و همچنین جلسات توجیه و تفسیر زنان در جنبش اجتماعی ایران و در نهایت همسو نشان دادن خود با جنبش فمنیستی غربی ها متمرکز شده، را این‌گونه ارزیابی می‌کند:

نتیجه همه اینها محبوب شدن مریم در میان ایرانیان نبود، بلکه باعث شد همراهان او به خصوص اعضایی که از عراق آورده بود بیش از هر وقت دیگری گیج شوند. به یاد داشته باشید که آنها هم اکنون هم با هواداران معمولی مجاهدین که نمی توانستند دستورات آنها را بپذیرند دچار سردرگمی شده بودند

وی همچنین درباره موقعیت مریم عضدانلو در نزد اعضای شورای ملی مقاومت و به عنوان منصب شورا می‌نویسد:

“اعضای غیر مجاهدی که در شورای ملی مقاومت بودند او را به عنوان رئیس خود هم قبول نمی کردند (چه رسد به عنوان رئیس جمهور)

مسعود بنی صدر در بازخوانی این سناریو تنها به این نکته کلیدی اشاره دارد که واکنش تمامی اعضای (گروهک) سازمان حاکی از بهت و ناباوری و شگفتی بوده است. سعید شاهسوندی که از زمان ورود مریم رجوی به مناسبات (گروهک) سازمان در سال ۱۳۵۷ تا زمان اعزام او به پاریس قدم به قدم شاهد حضور و فعالیت های او در مراحل مختلف تشکیلاتی مجاهدین بوده است در مورد اولین تماس های مریم عضدانلو با (گروهک) سازمان را تقریباً در سال ۵۸ ذکر می کند و در این باره می‌گوید:

مریم عضدانلو در تمام سال‌های قبل از انقلاب هیچ ارتباطی با (گروهک) سازمان مجاهدین خلق نداشت، این را بنده عرض می‌کنم به عنوان کسی که تا روز آخری که (گروهک) سازمانی به نام (گروهک) سازمان مجاهدین در ایران وجود داشت. قبل از آن کشت و کشتار های داخلی و نیروهای مذهبی در آن وارد می شدند و بنده هم بودم، هیچگاه ما نشانی از خانم مریم عضدانلو نداریم.

شاهسونی در یکی از گفتگوهای اخیرش با رادیو صدای ایران در خصوص معرفی مریم عضدانلو و استعداد و قابلیت های فردی او می‌گوید:

من خانم رجوی را خوب می‌شناسم. ایشان بسیار ناتوان است. ناتوان تر از آنکه بسیاری فکر می‌کنند. من یادم می‌آید وقتی ایشان قرار بود پیام بدهد، نوشته ها را من در پشت دوربین می گرفتم تا ایشان از روی آنها بخواند

در معرفی مسعود رجوی به ماجرای ازدواج مریم با وی اشاره شد اما خالی از لطف نیست که دوباره به این مسئله بپردازیم.

ازدواج های مریم

مریم قجر عضدانلو که در سال ۱۳۵۸ با مهدی ابریشمچی از مسئولان رده بالای (گروهک) سازمان مجاهدین ازدواج نموده بود، از همسرش جدا شد و مدتی بعد یعنی در اسفند ۱۳۶۳ به عقد مسعود رجوی که مراسم آن در دفتر شورای ملی مقاومت در اورسور اواز فرانسه برگزار شد، درآمد. این سومین ازدواج مسعود رجوی بود. این ازدواج مستلزم این بود که مهدی ابریشمچی که از رهبران (گروهک) سازمان مجاهدین خلق دست راست مسعود رجوی بود، همسرش مریم قجر عضدانلو را طلاق دهد. بدین شکل مریم از ابریشمچی طلاق گرفت و همزمان با رجوی که چند روز قبل از همسر پیشینش فیروزه بنی صدر (دختر ابوالحسن بنی صدر) جدا شده بود، ازدواج کرد.

در تاریخ ۱۹ اسفند ۶۳، اعلان ازدواج غیر مترقبه و حیرت انگیز نفر اول (گروهک) سازمان، مسعود رجوی، با همسر فرد دوم (گروهک) سازمان، ابریشمچی، توجه بسیاری را به این حادثه معطوف ساخت. حال آنکه، شگفتی و تحقیر ناشی از این ماجرای عجیب و بی سابقه، وجوه عاطفی و انسانی ایجاد جدایی بین یک زوج دارای فرزند سه ساله و تصاحب اقتدارگرایانه همسر یک دوست و همکار را نیز در اذهان برجسته ساخته بود. در کتابچه “بحران در خط مشی”، طرح این موضوع اینگونه صورت پذیرفته است:

اعلام شد که مسعود رجوی، رهبر (گروهک) سازمان مجاهدین خلق ایران که قبلاً همسر دوم خود، دختر ابوالحسن بنی صدر را طلاق داده بود، با مریم قجر عضدانلو همسر مهدی ابریشمچی ازدواج کرده است. ابریشمچی عضو مرکزیت (گروهک) سازمان و مسئول روابط خارجی است و برای آن که زنش، مریم (قجر عضدانلو) بتواند ازدواج کند، او را طلاق داد. رجوی و ابریشمچی در مراسم ازدواج در کلیسای در پاریس، این اقدام را انقلاب نوین ایدئولوژیک مجاهدین توصیف کردند. … ابریشمچی همسر خود را که فرزندی هم از او داشت، بی‌آنکه عواطف انسانی اش جریحه دار شود، طلاق داد و جمله ای گفت که مضمونش این بود: مخالفت با مشیت مسعود، کفر آمیز تر از مخالفت با مشیت خداست

البته ناگفته نماند که اختلاف مریم و ابریشمچی بر سر ارتباط با رجوی مسبوق به سابق بوده است؛ چرا که در ماجرای پاییز ۶۳ نیز گویا قضیه از این قرار بوده که عده ای از اعضای (گروهک) سازمان در پاییز آن سال، مسعود رجوی و مریم عضدانلو را به ارتباط جنسی متهم می‌کنند. در یک نشست مرکزی، رجوی و مریم در صندلی اتهام نشانده می شوند و ابریشمچی به عنوان شاکی، محمد حیاتی به عنوان دادستان و جابرزاده انصاری به عنوان قاضی حضور پیدا می‌کنند. ابریشمچی صراحتاً می‌گوید: “ما ناموسمان هم دیگر امنیت ندارد! شما از الان به فکر دخترانتان هم باشید؛ چه برسد به زنانتان.” و این اتهامات بدون کم و کاست از سوی مریم و مسعود پذیرفته می‌شود که آنها با هم ارتباط جنسی داشته اند. هواداران رجوی در کمیته مرکزی در دادگاه هیاهو می کنند که رهبر اختیار دارد و از این حرف‌ها!

نام‌ونام‌خانوادگی:           

مریم قجرعضدانلو
پس از ازدواج دوم، مریم رجوی

تاریخ تولد:۳ آذر ۱۳۳۲ ‏
تهران، ایران
همسر(ها)

مهدی ابریشم چی
مسعود رجوی